Like us on Facebook

May 21, 2013

“Malek osh-Sho’ara” Mirza Mohammad Taqi Bahar

On April 21, 1951 AD, the celebrated Iranian poet and author, Mirza Mohammad Taqi Bahar, who held the title “Malek osh-Sho’ara” or Poet Laureate, passed away at the age of 64. He was born in the holy city of Mashhad and displayed his sublime talent in writing poems as of a young age.
To enhance his knowledge of Persian and Arabic, he attended the classes of Adib Nishapouri, a classical poet and scholar. It is said Bahar knew by heart a very good portion of the Holy Qur'an at a very early age.
According to Bahar himself, at seven he read the “Shahnamah” and fully grasped the meaning of Ferdowsi's epic poems. He composed his first poem at age 8, at which time he also chose the penname “Bahar” (Spring). At 14, he was fluent in Arabic, and later mastered French. At 18, at the onset of the Constitutional Revolution of Iran, he resigned his court position of Poet Laureate and joined the constitutional movement for limiting the powers of the monarchy.
He clandestinely published the newspaper “Khorasan”, in collaboration with Hossein Ardebili, and the journals “Nou-Bahar” (New Spring), and “Tazeh-Bahar” (Fresh Spring), both in collaboration with his cousin Sheikh Ahmad. He wrote articles in these newspapers exhorting the readers to strive to bring about a parliamentary system of government.
After victory of the Constitutionalists, he was elected as Member of Parliament for successive terms. When Reza Khan Pahlavi seized power with British help, he was imprisoned and exiled. Following release in 1934, he served as Professor of Persian Literature at the newly founded Tehran University, where he dedicated most of his time to writing and editing books on Persian Literature and History.
In 1945, he served for a short period as Minister of Culture and Education. Notable amongst the works written and edited by Bahar are: “Tarikh-e Sistan” (History of Sistan), “Tarikh-e Mokhtasar-e Ahzab-e Siyasi” (A Concise History of Political Parties), “Jawame' ol-Hekayaat” (Anthology of Stories), and two volumes of verse, consisting of his own poems.
Related Articles in Same Category
  • Blogger Comments
  • Facebook Comments

0 comments:

Post a Comment

Press "Hide/Show" To Read Other's Comments

Item Reviewed: “Malek osh-Sho’ara” Mirza Mohammad Taqi Bahar Description: میرزا محمد تقی ملک‌الشعرا بهار (1266- 1330 هجری شمسی) میرزا محمد تقی، اندیشمند، محقق، روزنامه نگار، استاد دانشگاه و شاعر؛ متخلص به بهار، در مشهد متولد شد. پدرش حاج میرزا محمد کاظم، متخلص به صبوری و ملقب به ملک‌الشعرا ابن حاج محمد باقر کاشانی، رئیس صنف حریربافان مشهد بود. پدر وی ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی بود. ملک الشعراء بهار اصول ادبیات را در نزد پدر آموخت. بهار از سنین کودکی و در زمان حیات پدر قریحه‌ی ادبی خود را گاه‌به‌گاهی بروز می‌داد و ذوق فطری و خدادادی خویش را ضمن گفتار و کردار کودکانه‌ی خویش آشکار می‌ساخت. با این وصف، پدر از تشویق او به شعر و شاعری امتناع می‌کرد؛ زیرا نمی‌خواست فرزندش حرفه‌ی شاعری را پیشه‌ی خود سازد. اما چون بهار ذاتاًً شاعر بود و شاعر هیچگاه نمی‌تواند به عالم مادیات و کسب مال و منال قدم بگذارد، علی‌رغم آمال پدر و به خاطر طبع سرشار ادبی، دنبال سخنوری و شاعری و نویسندگی را گرفت و تا بدان پایه رسید که در فن خود شهرت فراوان یافت. پس از مرگ پدر که در 18 سالگی او اتفاق افتاد، تحصیلات ادبی را نزد مرحوم ادیب نیشابوری که از ادبا و شعراء مشهور بود و نیز سایر فضلای معاصر، دنبال کرد و مقدمات عربی و اصول کامل ادبیات فارسی را در مدرسه‌ی نواب در خدمت اساتید آن فن تکمیل نمود. بهار پس از فوت پدر در گفتن شعر رفته رفته چنان مهارت به خرج داد که جز معدودی از اساتید، سایر فضلای خراسان آن را باور نکرده و می‌گفتند اشعار پدرش را به نام خود می‌خواند. تا آنکه حکام و امرای خراسان در محافل علنی مکرر وی را امتحان کردند و او قصاید خاصی را که از لحاظ لفظی و معنایی تازگی داشت، سرود و به خوبی از عهده‌ی امتحان بر آمد. اما حسودان و معاندین هنوز می‌گفتند کس دیگری است که برای او شعر می‌سازد. در همان ایام بود که خبر مسافرت مظفرالدین شاه به خراسان، در مشهد شایع شد. بهار برای اینکه سِمت ملک‌الشعرایی خود را محرز کند و خود را به شاه بشناساند، اولین قصیده‌ی خویش را برای عرضه داشتن به شاه سرود، که مطلع آن این بود: رسید موکب فیروز خسرو ایران اَیا خراسان، دیگر چه خواهی از یزدان پس از این اتفاق،‌ اطرافیان به شاعری و استادی او معترف و دشمنان از سخن پراکنی علنی برخلاف او منصرف شدند. ازسال 1314 قمری بهار وارد زندگی سیاسی و اجتماعی شد. او برای اجرای آمال وطنی خود، مقالات سیاسی و اشعار مهیج و ترانه‌های ملی، در تهییج ملّیون و زعمای مشروطیت و مذمّت محمدعلی‌شاه و سایر سران مستبد می‌سرود و در روزنامه‌ی "خراسان" که در مشهد و به صورت محرمانه چاپ و نشر می‌شد، بدون امضاء انتشار می‌داد. غالب اشعار مشهور او به همین زمان مربوط می‌شود. پس از جدالی که میان محمدعلی‌شاه و ملت در گرفت و به پیروزی انقلابیون ختم شد، در مشهد حزب تندرو و دمکرات قدرت بسیاری یافت و کمیته‌ی حزب دمکرات خراسان، انتخاب گردید و بهار هم یکی از اعضاء کمیته مزبور شد. پس از تشکیل این کمیته، او روزنامه‌ی "نوبهار" را به امتیاز و مسئولیت خویش به عنوان ناشر افکار حزب در مشهد انتشار داد. بهار در دوره‌ی چهارم از شهر بجنورد و در دوره‌ی پنجم از ترشیز و در دوره‌ی ششم از تهران به مجلس شورای ملی فرستاده شد. اما از اواخر دوره‌ی ششم در اثر جریان‌های سیاسی خاصی که پیش آمده بود، امکان فعالیت‌های سیاسی از بهار سلب شد. بهار مدت یکسال در دارالمعلمین عالی که هسته‌ی دانشسرای امروز است، به تدریس تاریخ ادبیات ایران و همچنین به تصحیح کتاب‌های "تاریخ سیستان" و "تاریخ طبری" و "مجمل التواریخ" و "جوامع الحکایات" و تألیف کتب درسی پرداخت. درهمین ایام بود که بهار در اثر دروغ‌های دروغپردازان، به اتهام‌هایی ناروا زندانی و چهارده ماه به اصفهان تبعید شد. و جالب این‌که دوره‌ی زندان و تبعید از پر بهره‌ترین سال‌های زندگی ادبی او بوده است. مثنوی «کارنامه زندان»، غزل معروف «من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید»، قطعه‌ی مفصل و معروف «شباهنگ» و قصاید دیگر را او در این زمان سروده است. بهار در سال 1324 خورشیدی در زمان دوره‌ی دوم نخست‌وزیری احمد قوام، به وزارت فرهنگ منصوب شد. در سال 1326 خورشیدی برای معالجه به سوئیس رفت و پس از بهبود در سال 1328 به ایران بازگشت. آخرین فعالیت اجتماعی بهار که در واقع از نظر او فعالیت سیاسی نبود، ریاست جمعیت هواداران صلح بوده است. بهار در اردیبهشت ماه سال 1330 خورشیدی درگذشت. او را در شمیران، در باغ آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپردند. آثار ملک الشعراء عبارتند از: دیوان شعر، سبک شناسی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی، تصحیح کتاب‌های "تاریخ سیستان"، "تاریخ طبری"، "مجمل التواریخ" و "جوامع الحکایات Rating: 5 Reviewed By: Unknown
Scroll to Top